صنعت بدون دودکش
به گزارش کاناداکو، شش سال پیش خبر پیروزیت یک مرد روستایی مثل بمب در مطبوعات و رسانه های خبری پیچید. مردی که توانست در یک روستای کوچک، یک اقامتگاه پیروز بومی ایجاد کند و وسعت اقامتگاهِ خودساخته اش را از خانه روستاییِ80 متری به مجموعه گردشگری با120هزار متر زمین برساند.
مهمان نوازی این مرد روستایی و استفاده صحیح از ظرفیت بالقوه توریستی روستایی، در کنار هوشمندی اش در به کارگیری تبلیغاتِ و استفاده از شبکه های اجتماعی، دست به دست هم دادند تا عایدی این مرد روستایی را از روزی 3 هزار تومان به عایدی کلان ماهانه برساند.
یک داستان واقعی
درست مثل فیلم ها قصه از یک شب بارانی در روستای بزم از توابع شهرستان بوانات استان فارس آغاز شد. عباس برزگر سوار موتورسیکلت، شب هنگام در کوچه های روستا به دو توریست خارجی و مترجم همراه شان برخورد که راه را گم نموده بودند و آن ها را به خانه کوچکش دعوت کرد. سفره شام چید و مهمانان را در رختخواب های دست دوز خانه اش خواباند.
مهمانان آلمانی بعد از برگشت به کشورشان از تجربه لذت بخش اقامت بومی در خانه یکی از روستاییان ایران گفتند و کم کم گروه های توریست خارجی، برای چشیدن طعم چای آتشی، لبنیات گوسفندی، تماشای علف چینی و میوه چینی و شرکت در مراسم عروسی و حنابندان اهالی روستا، راهی خانه آقای برزگر شدند.
با بهره گیری از تبلیغات و یاری گرفتن از آژانس های مسافرتی، روستاییان دهکده نه چندان حاصلخیزِ بزم، دیگر برای کارگری فصلی به شیراز نمی روند و در روستای بزم و روستاهای اطراف کسب وکار موفقی شکل گرفته است.
چرا صنعت؟
از دهه شصت میلادی اقتصاددانان توریستی را صنعت بدون دودکش (industry without chimney) نامیدند. صنعتی که با اشتغالِ بخش بزرگی از جمعیت آماده به کار، هم پای صنعت نفت و گاز می تواند برای کشورها عایدی ایجاد کند.
سازمان جهانی توریستی (UNWTO) تعداد توریستان جهان را در سال 2015 میلادی چیزی درحدود یک میلیارد و 200 میلیون نفر و عایدی حاصل از توریستی را در جهان حدود یک هزار و 300 میلیارد دلار اظهار داشت. این نشان می دهد صنعت توریستی بعد از سوخت های فسیلی و مواد شیمیایی و حتی پیش تر از تجارت غذا و خودرو، در رتبه سوم بزرگ ترین صادرات جهان واقع شده است.
از این صنعت به جای دود، پول بلند می گردد
هر توریستی که برای سرگرمی یا به هر قصد دیگری به کشوری سفر می نماید ناگزیر است در دادوستدهای روزمره در واحد پول کشور مقصد را به کار ببرد. مثلا فرض کنید یک توریست اسپانیایی به ایران سفر می نماید. برای تاکسی سواری، چلوکباب، بازدید از تخت جمشید و… باید ریال خرج کند، بنابراین در کشور خودش یا در ایران، مثلا دوهزار یوروی ناقابل را به صرافی می برد، به ریال تبدیل می نماید و در مملکت ما خرج می نماید. به این می گویند ورود ارز خارجی به کشور.
اقتصاددانان معتقدند به ازای هر توریست ورودی، به طور مستقیم برای چهار تا ده نفر و غیرمستقیم برای پانزده تا هجده نفر فرصت شغلی ایجاد می گردد. اگر بتوانیم تنها به30درصد از عایدی صنعت توریسم جهان دست پیدا یابیم، می توانیم سالانه 2 برابر صادرات نفتی کشورمان عایدی کسب کنیم.
اگر هزینه ایجاد هر شغل را به دقت محاسبه کنیم، متوجه می شویم که برای هر فرصت شغلی در بخش خدمات و صنعت، بین دوازده تا بیست وپنج هزار دلار سرمایه گذاری احتیاج است، درصورتی که در مقایسه با آن، حجم سرمایه گذاری مورد احتیاج صنعت توریستی بسیار اندک است.
هیچ فکرش را نموده اید که می گردد مدل دهکده های سبزِ سوییس را در کوهپایه های سهند و و دنا و زردکوه درست کرد و با تبلیغات در رسانه های بین المللی سالانه تعداد زیادی توریست جذب کرد؟ یا جشنواره انگور مراغه، جشنواره عسل سرعین، جشن کوچ زمستانی ایلات و عشایر بختیاری و قشقایی و هزارجور جشنواره محلی دیگر برپا کرد و تبلیغ کرد و سالانه به مقدار نصف جمعیت کشور توریست جذب کرد؟
اگر کسب وکار روستایی عباس برزگر را مدلی کوچک از اقتصاد و چرخه مالی توریستی در نظر بگیریم، و با توجه به این که کشورمان در لیست 10 کشور برتر جهان از لحاظ جاذبه های باستانی واقع شده است، و ظرفیت های بالقوه بی شمار دیگر را هم در نظر بگیریم، ترسیم یک تصویر ایده آل از کسب عایدی و ایجاد شغل از توریستی، دور از فکر نیست.
با بسترسازی، تبلیغات مناسب، توجه به رشد و توسعه زیرساخت های صنعت توریستی در ایران، شاید ما نیز بتوانیم برای رهایی از اقتصاد تک محصولی و افزایش منابع عایدیی کشور، و بعلاوه افزایش اشتغال از این صنعت استفاده کنیم.
دولت در سال های اخیر با اقداماتی مانند صدور ویزا 30روزه فرودگاهی برای توریستان ورودی از 190 کشور جهان، ایجاد معافیت های مالیاتی برای تشویق سرمایه گزاران در تاسیسات توریستی، و راه اندازی دفاتری برای معرفی جاذبه های توریستی ایران در 15 کشور جهان، کوشش نموده است تا سهم عایدی ایران را از توریستی بالا ببرد.
آمارها می گویند از سال 1392 تا 1394 هر سال سه برابرِ میانهِ رشد توریستی جهانی، یعنی حدود 12 درصد رشد داشته ایم، ولی متاسفانه هنوز نتوانسته ایم به رغم استعدادهای سرشار سرزمینی، سهم خودمان را از توریستی جهانی به دست آوریم. سوال اینجاست که چرا تا به امروز نتوانسته ایم سهم خود را از این صنعت ارزآور و اشتغال زا به دست آوریم و دلیل در کجاست؟